کاسوهی
برف و یخ آب می شود و همه چیز دوباره زنده می شود
کوه و بید سبز، زندگی انسان آغاز شد
امیدی تازه در همه چیز وجود داشت
برای دیدار با آینده جدید با زندگی کامل تر
خود متفاوتی را تعریف کنید
روز تابستانی
خورشید مثل آتش داغ است
با موج گرما مخلوط شد
زیر این حملات شور و شوق
پر از رویاهای حسرت خنکی
بستنی و استخر
تبدیل به یک قهرمان جدید
دریای آبی نیز داستان رابطه خود با تابستان را روایت می کند
روز پاییزی
شادی درو، مزارع طلایی را پر می کند
در چهره همه نفوذ می کند
محصول لبخند است، ثمره کار است
سرتاسر تپه ها
برگها گرم و زرد می شوند
میوه به دفترچه رشد خود رسید
فصل برداشت دیگر است
یک فصل زیبای دیگر
خورشید زمستان
زمستان فرا رسیده است
سفید آرام دنیا را فرا گرفته است
زمین پهن سفید است
این یک التماس خالص است
زیر تکه های یخ و برف
پوشیده از ستاره های زیاد و کلبه های گرم